رطوبت آرامگاه کوروش بزرگ را تهدید می کند

صدرالدّین طاهری (عضو هیئت رئیسة انجمن موزه داران ايران)

      

به هنگامه ای که آبهای سیوند زادگاه پدرمان کوروش و دهها یادمان گرانقدر تاریخی دیگر را با تمام رازها و ناگفته هاشان در کام خود فرو کشیده اند، دل خون شدة هر ایرانی راستین رو به آرامگاهی می تپد که هنوز نام فرهمند او و شکوه روزگار تابناک زمامداریش را فرا یاد می آورد. آب دریاچه بالا آمده و نم نشسته بر پیکر پاسارگاد را دیگر چشمها و شامه های ناکارآزموده نیز حس می کنند، رطوبتی که هرگز در این فصل بدین پایه نرسیده بود. کدام حکم یا منطق مدیران میراث فرهنگی را از رسیدگی فوری به وضعیت آرامگاه باز می دارد؟ جز اینکه گویا جایگاه خود را فراتر از پاسخ به مردمان این سامان یافته اند.
رطوبت آسیب هایی را به آرامگاه وارد کرده است که این آسیب ها به قرار زیرند:
1. گل سنگ: گل سنگ که با پراکندن هاگ گسترش می یابد براي ادامة زندگی به رطوبت، گرما و تاريکي نياز دارد. این گیاه ريشه هاي خود را در سنگ مي گستراند و از آنجا که نخست نیازمند آب است نم هوا را جذب کرده، در خود ذخيره می سازد. گل سنگ با چسبيدن به رویة سنگ و تغذیه از مواد آلی، ساختار سنگ را سست و پودری کرده و با از بين رفتن يک لايه براي تغذيه به لايه هاي زيرين هجوم مي برد. نيز اسيدهايي تراوش مي کند که لایه های سنگ را می خورند و آن را سوراخ می کنند. پوشش گستردة گل سنگها امروز تمام رویة آرامگاه را پوشانده اند.
2. نمکها: سنگ مقدار زيادي از نم هوا را از طريق کشش موئينه اي جذب و در خود ذخيره مي سازد. نمکهايي در ساختمان سنگ وجود دارند که با ورود آب حل می شوند. این آب هنگام تبخیر نمک محلولي که با خود دارد به رویة سنگ می آورد و به صورت رسوب به جا می نهد. در صورتي که اين نمکها قبل از رسيدن به سطح، آب خود را از دست دهند در لايه هاي پايين تر رسوب می کنند، با تکرار اين فرآيند مقدار نمکها افزايش يافته و فشار ايجاد شده پوستة رویی سنگ را خرد می کند. لایه های رسوب نمکی را می توان به روشنی بر دیوارة درونی و بیرونی آرامگاه یافت.
3. يخ بر شدن: در فصول سرد هنگامي که دما به زيـر صفـر مي رسـد آب موجـود در بافـت سنگ يخ بستـه و با افزایش حجم، درزها و ریزشکافهایی در سنگ به جا می نهد. در صورت باقی ماندن رطوبت محیطی و يخ بستنهاي مداوم این پدیده گسترش یافته و سنگ را یخ بر می کند. بسیاری از سنگهای پاسارگاد را انجماد آب اضافی خرد کرده است.
4. گياهان: افزایش نم هوا به رشد بذرهای گیاهی که باد یا حشرات به درون درزهای سنگها برده اند یاری می رساند. سپس رطوبت در شکافهایی که ریشة گیاه ایجاد کرده پيش مي رود و با تغييرات جوّی آنها را بازتر می کند.
5. داربستها: داربستهايی که برای مرمت آرامگاه به دور آن کشیده شده بر اثر رطوبت هـوا زنگ زده اند. زنـگ آهني که با گرفتن رطوبت روی سنگها می چکد در ترکیب با گاز اندريد سولفوروي هوا، اسيد سولفوريک می سازد که سبب خوردگی سنگها می گردد.
درون آرامگاه نیز به شدت با تأثیرات مخرّب رطوبت روبروست که از دید بازدیدکنندگان دور مانده. دیوارها و سقف اتاق به سبب نبود نور و مرمت نادرست با سیمان، محیط مناسبی برای رشد گل سنگ و تجمع لایه های شوره گشته اند که ساختار داخلی اتاق را تماماً پوشانده، و نیز تن نحیف محوطة مقدس، تل تخت و کاخها و آبگذرها را.
سدی که یک فرهنگ را به آب سپرد، سدی که بختگان، پریشان و مهارلو را به نامهایی خالی از معنا بدل ساخت، امروز سازه ای را تهدید به نابودی می کند که به دست فرخندة نیاکانمان افراشته شد و بر جا ماند تا دیرکی میان چادر کهنسال ایران باشد. امیدی هست که فرزندانمان نام ما را به نیکی ببرند؟...

دستور شفاهي يک مقام اجرايي براي يافتن دفينه

 روزنامه اعتماد -دوشنبه، 23 ارديبهشت 1387 - شماره 1674

گروه اجتماعي، مونا قاسميان؛ ايران جزء 10 کشور برتر دنيا در داشتن تاريخ و تمدني کهن است. اين جمله يي است که رياست سازمان ميراث فرهنگي در سخنراني هايش بر داشتن اين فرهنگ و حفظ آن تاکيد فراوان مي کند. اما زماني تمام اين ادعاها مورد سوال قرار مي گيرد که برگي از نامه هاي اداري اين سازمان به ما مي رسد.
نامه يي به شماره 57/13/876 در تاريخ 20 فروردين ماه امسال که از قول شفاهي يکي از مقام هاي اجرايي مبني بر کاوش دفينه يي با ارزش از ميراث فرهنگي خبر مي دهد.

ادامه نوشته

پنج دهه به سوي ناپايداري

روزنامه اعتماد پنج شنبه، 12 ارديبهشت 1387 - شماره 1665

هم اينک پنج دهه است که با مديريت سازه يي، رودها، و سيلاب دشت ها، پيکره هاي آبي و تالاب ها را به سوي ناپايداري کامل کشانيده ايم. «مديريت آب= مديريت عرضه= مديريت سازه يي= سدسازي» نگرشي است که از پيمانکاران و مشاوران بخش آب به دولتمردان سرايت کرده و ناپايداري و تخصيص ناموثر منابع را در پي داشته است. رهيافت هاي مديريت تقاضاي آب روشي پايدار براي دستيابي به منابع آب تازه بدون هزينه سنگين و پيامدهاي نامطلوب است. تاکنون براي هيچ يک از سدهاي کشور مطالعات ارزيابي تطبيقي انجام نداده ايم تا روشن شود دستاوردها با پيش بيني هاي اوليه چه تفاوت هايي دارد...
ادامه نوشته

شاتوي فرانسوي با رگ و ريشه ايلامي

عباس ثابتي‌راد  (روزنامه همشهري - 29 فروردين 1386)
قلعه شوش قرار بود به اقامتگاه خصوصي تبديل شود اما مخالفت‌ها مانع از آن شد.

معمولا در همه كشورها آثار تاريخي با عمر كم يا زياد آنها و به دور از هر گونه غرض ورزي و با عنوان ميراث آن كشور داراي ارزش والايي هستند. كشور ما ايران كه خود مهد تمدن بشري و از كشورهاي داراي تمدن ديرينه است داراي آثار گرانبهاي تاريخي از دوره‌هاي مختلف و با سبك‌هاي گوناگون و منحصر به فرد است.

وليكن نگاه مغرضانه، كوتاهي و يا نگرش يكطرفه به بعضي از آنها باعث فراموشي و يا نابودي آنها مي‌شود. شوش شهر هفت هزار ساله ايران كه در تمامي دوران و تمدن‌هاي مختلف از جمله ايلامي، هخامنشي، ساساني و اسلامي مورد توجه حكام و سلاطين بوده داراي موقعيتي بي‌نظير و آثار تاريخي فراواني است.

آثار تمدني ايلامي و هخامنشي بيش از ديگر تمدن‌ها در اين شهر خودنمايي مي‌كند. وليكن به‌دليل عدم‌آشنايي مردم و بي‌توجهي مسئولان، موقعيت راهبردي تاريخي شوش در دوره‌هاي تاريخي گذشته، اكنون ناديده و يا مورد بي‌مهري قرار مي‌گيرد.

اين روزها بحث واگذاري قلعه شوش به بخش خصوصي و احداث اقامتگاه و رستوران در آن به نوعي لجاجت و به كرسي نشاندن نظر شخصي تبديل شده و در كشاكش ميان موافقان و مخالفان اين قلعه شوش است كه قرباني مي‌شود.

قلعه شوش معروف به قلعه فرانسوي‌ها درسال 1902 با عنوان و نام شاتو توسط هيأت فرانسوي به سرپرستي ژاك دمورگان براي اقامت فرانسويان بر فراز تپه‌هاي باستاني شهربنا گذاشته شد.

طي سال‌هاي اقامت اين هيأت، به‌دليل اهمال مسئولان قجر و حكام بي‌تعصب قاجاريه اختيار تام به آقاي دمورگان و افراد وي داده شد و آنها از بقايا و آجرهاي باقيمانده معابد و بناهاي ايلامي و هخامنشي شاتو را ساخته و در آن اقامت گزيدند.

اين بنا در حقيقت مهم‌ترين حوزه آجر ايران است و در بدنه و ديوارهاي آن آجرهايي با قدمت تقريبي 3300 ساله و عموما ساده و يا كتيبه دار به خط ميخي ايلامي به كار رفته كه متعلق به دوره ايلام ميانه هستند.حال، سخن اين است كه قدمت كم و عمركوتاه آن نبايد بهانه‌اي باشد كه آن را به دست فراموشي سپرد و يا مورد بي‌مهري قرار داد و بدون كارشناسي لازم از آجرهاي كتيبه دار آن كه عموما در ديواره شمالي آن به كار رفته‌اند غافل شد.

آجرهاي كتيبه دار و ساده قلعه كه همه آنها از بقاياي آثار تاريخي  بوده  و به‌خودي خود داراي ارزش مادي و معنوي هستند -كه  در برهه‌هايي از زمان با مديريت افرادي كج انديش و بي‌مسئوليت به دست مهندساني معدن شناس و زمين شناس! سپرده شد تا به خاطر استفاده و بهره برداري شخصي درون ديوارهاي قلعه جاي خوش كنند-ميراثي عظيم و گرانبها بوده كه اينك در سايه عمر كوتاه قلعه فراموش شده‌اند.

درصورت وجود اين ذهنيت كه اگر آجرهاي موجود ارزش تاريخي داشت آنها را از كشور خارج مي‌كردند بايستي يادآور شد كه هيأت فرانسوي چنان ميراث عظيمي از ايران به يغما بردند كه وقت و نيازي بر خروج آجرهاي مذكور نبود. در سال‌هاي اقامت آنها- 1897 تا 1913 -و پس از كاوش‌هاي آنها لوح معروف قانون حمورابي كه در اختيار ايلامي‌ها بوده و همچنين كاشي‌هاي لعابدار و سرستون‌هاي آپاداناي داريوش و...  همگي به موزه لوور انتقال داده شد.

اهميت گنجينه‌هاي به تاراج رفته آنچنان اهميتي براي فرانسويان داشت كه مجلس فرانسه طرح استيضاح كلمانسو وزير فرهنگ وقت آن كشور را پس گرفت و به دستاوردهاي گروه دمورگان باليد.

دليل واگذاري قلعه و نظر كارشناسان ميراث فرهنگي هر چه باشد محترم اما چرا هيچ گونه توجه و دقتي به مواد و مصالح به كار رفته در آن نمي‌شود؟

در اينگونه بناها، عمر احداث بنا دليل ارزشمند بودن آن نيست و اين مدعا كه بگوييم قلعه قرون وسطايي است  بهانه‌اي بيش نمي‌تواند باشد. اين قلعه خود بقاياي يك تمدن در لباسي جديد است. تمدن ايلامي كه خود سرمنشأ بسياري از علوم و فنون پس از آن است، مي‌تواند با اهميت و توجه بيشتري مورد لطف و نظر ويژه قرار گيرد.

مسئولان ميراث فرهنگي قبل از هر گونه اقدام عجولانه لازم است در اين خصوص با صاحب‌نظران و زبان شناسان برجسته دنيا به ويژه دكتر عبدالمجيد ارفعي مشورت كرده و يا خود به اين نكته واقف باشند كه هر خشت به كار رفته در ديوارهاي اين قلعه داراي ارزش تاريخي و فرهنگي است.

 خشت‌هاي كتيبه دار ديواره شمالي اكثرا در سطح پايين به كار رفته و بحث واگذاري آن درصورت عملي شدن مي‌تواند با خسارت‌هاي زيادي همراه شود.به جاي سياسي كردن موضوع و لجاجت در اجرايي كردن تصميمات خود، بيش ازپيش به حفظ اين اثر همت ورزند و اشتباه تاريخي قاجار را تكرار نكنند.

با نگاهي به وضعيت گردشگري شهر شوش و استان خوزستان مي‌توان دريافت كه بازديد‌كنندگان و مسافران شهر شوش اكثرا شب‌ها در اين شهر اقامت ندارند و به‌طور گذري از اين شهر عبور مي‌كنند و عموما بعداز بازديدي كوتاه از آن مي‌گذرند. با اين وضعيت فعلي و نوع نگرش مردم نمي‌توان و شايسته نيست هزينه‌اي بيشتر براي ساخت اقامتگاه در آن شهر پرداخت شود.

كدام وثيقه مادي مي‌تواند قيمت و بهاي آجرهاي ايلامي را برابري كند ؟
اقامتگاه و رستوران احتمالي مي‌توانند در جذب گردشگر موفق شوند يا به اندازه بهاي آجرها كسب درآمد كنند؟

چه هزينه مي‌كنيم و چقدر درآمد داريم اين سؤالي است كه بايد به آن پاسخ داده شود تا افكار عمومي روشن و آگاه شود كه درآمد موردنظر ارزش صرف اين هزينه را دارد يا خير؟
اگر هدف جذب گردشگر بوده است كه به يقين مي‌توان گفت همين مقدار اندك گردشگر نيز از آن روي گردان خواهد شد چرا كه هيچيك از مردم ايران به لحاظ آداب فرهنگي و اخلاقي حاضر به بازديد از اقامتگاه ديگران نمي‌شوند و بحث واگذاري نيز سبب تبديل قلعه به اقامتگاهي خصوصي شده و باعث دوري گردشگران خواهد شد.

لازم به يادآوري است كه درصورت ايراد و يا فقدان آجرها به ويژه آجرهاي كتيبه دار قلعه، پيمانكار و بهره بردار جوابي قانع‌كننده ندارند. بخش خصوصي هر چقدر هم كه متعهد و دقيق باشد توانايي نگهداري و علم استفاده از قلعه را ندارند.كوتاهي عمر و نوع ساخت قرون وسطايي قلعه كاملا پذيرفتني و قابل‌قبول است.

اما ارزش مادي و معنوي موزه آجر ايران به هيچ قيمتي و با هيچ تضميني قابل معامله نيست و هر گونه برنامه مشابه واگذاري گامي در راه فراموشي و نابودي بازمانده بناهاي ايلامي مي‌شود.مسئولان ميراث فرهنگي با اندكي تامل دريابند كه اين كار نه تنها در جذب گردشگر و كسب درآمد موفق نمي‌شود بلكه به يقين تكرارتاريخ قاجاريه و حكايت دمورگان است و اين زنگ خطر را كه تاراج آثار موجود در راه است هميشه به ياد داشته باشند.

چه كساني امنيت ملي را به خطر مياندازند؟

قائم مقام سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري درباره‌ي تحصن‌هاي دوست‌داران ميراث فرهنگي در مناطق مختلف اظهار داشته بود: همه‌ي اين تحصن‌ها سياسي‌اند و هيچ كدام كارشناسي و فني نيستند. اگر افراد تحصن‌كننده احساس دلسوزي براي ميراث فرهنگي كشور خود داشتند و تحصن‌گرا بودند، 11 سال پيش و در دوره‌هاي مديريتي قبلي، چرا هيچ كاري انجام ندادند؟

درباره‌ي ما كه مشخص است، 11 سال پيش نوجواناني بوديم كه براي شناخت ميهن‌مان تنها به كتاب‌هاي درسي استناد مي‌كرديم - و در جريان نبوديم كه سدسازان درباره‌ي تنگه‌بلاغي از سازمان ميراث فرهنگي استعلامي مي‌كنند كه بي‌پاسخ مي‌ماند - اما قائم‌مقام فعلي سازمان آن‌زمان كجا بودند؟ غير از اين است كه در يك شرايط شايسته‌سالار ايشان بايد از متن سازماني كه اكنون از مديران ارشدش هستند، بالا آمده باشند؟

ادامه نوشته

سد تخریبگری دیگر ـ سد گلابر زنجان

فاجعه از زمانی شروع می‌شود که باستان‌شناسان براي انجام دومين مرحله بررسي و شناسايي به محل سد گلابر زنجان می‌روند و با صحنه ناباورانه آبگيري سد مواجه می‌شوند؛ پس از آبگیری سد گلابر زنجان قلعه اسلامي زیر آب رفت. پيش از اين شناسايي قلعه‌اي از دوره ساساني در پشت سد اطلاع داده شده بود، سد گلابر زنجان بدون هماهنگي با سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري استان زنجان و در حالي كه هنوز كاوش‌هاي باستان‌شناسي در پشت سد و محل قلعه اسلامي هنوز آغاز نشده بود آبگیری گردید.
ادامه نوشته

ميراثبان خوب، ميراثبان بد

روز گذشته دكتر طه هاشمي، رييس پژوهشگاه سازمان ميراث فرهنگي كه به برنامه «فرجه» سيماي ملي (شبكه 4) دعوت شده بود بار ديگر درباره وضعيت مطلوب سازمان و كوشش‌هاي آن به زيبايي سخن گفت. من هميشه در اين سال‌ها دكتر هاشمي را يكي از خوش‌سخن‌ترين چهره‌هاي سازمان يافتم و در اين‌باره در يادداشت‌هايم اشاره‌هايي كرده بودم، چه بارها پاي صحبت او در همايش‌هاي مختلف بوده‌ام، به‌ويژه در ميزگردي كه با حضور موافقان و مخالفان ادامه ساخت سد سيوند در اسفند 1384 در دانشگاه تهران برگزار كرديم.
ادامه نوشته

هنوز فرصتي هست

عليرضا افشاري

سرمقاله مجله شماره 4 ديده‌بان:

كم‌كم  هنگام واقعي آبگيري سد سيوند فرا مي‌رسد، سدي كه باعث شد تا يكي از بزرگترين مخالفت‌هاي آرام فرهنگي در تاريخ چند دهه‌‌ي اخير ايران، رقم بخورد.

در سه‌سال گذشته روزهاي سختي بر دوستداران ميراث فرهنگي ايران گذشت، فرزندانِ همان ايرانيان گمنامي كه در گذشت هزاره‌ها نام ايران را بشكوه و جاويد كردند. در هنگامي كه نشاني از تمدن‌هاي معتبر تاريخي جز در كتاب‌هاي تاريخ باز نمانده است - يا اگر نامي است نمي‌توان هيچ نزديكي ميان آن و تمدني را كه معرفش است يافت - هنوز نام ايران يادآور روزهاي فراز و فرود بسياري است، و هنوز هر ايراني خود را دنباله‌ي آن تاريخ مي‌داند؛ در كنار قهرمانانش براي ايران مي‌جنگد، بر مرگ آنان اشك مي‌ريزد، خيانت‌كاران را نفرين مي‌كند، از خواندن شعرهاي شاعرانش غرق در شوق و لذت مي‌شود و به دانش والاي دانشمندانش مفتخر و غرق غرور است... 
ادامه نوشته

بيانيه اتحاديه انجمنهاي علمي دانشجويان باستانشناسي درباره راه آهن اصفهان - شيراز

به‌رغم آن‌که طی ماه­های گذشته دوستداران میراث فرهنگی، بارها و بارها در رسانه ­های جمعی آثار زيان‌بار عبور راه آهن اصفهان- فارس از تنگه‌ي ميان کوه نقش رستم و مهر را متذکر شده اند و در دو همايش کارشناسانه در دانشگاه تهران نیز به بحث و بررسي گذارده شد، بر مبناي توافق وزارت راه و سازمان ميراث فرهنگي راه آهن مذکور از مسیر پیش گفته كشيده خواهد شد و «منظر فرهنگی محوطه میراث جهانی تخت جمشید» را می شکند.
ادامه نوشته

نگراني درباره تاثير خط آهن اصفهان- شيراز بر "نقش رستم"

 
 

اصرار وزارت راه و ترابري ايران براي عبور راه آهن اصفهان- شيراز از ۵۰۰ متري آثار تاريخي "نقش رستم"، در نزديکي شيراز و مخالفت سازمان هاي حمايت از گردشگري و آثار تاريخي با اين اقدام، موجب بروز واکنش‌هاي زيادي در محافل فرهنگي و اجتماعي ايران شده است.
ادامه نوشته

بيانيه همايش «نقشرستم در خطر!»

به نام خداوند جان و خرد

1- همايش «نقش‌رستم در خطر!»، عصر سه‌شنبه بیستم شهریورماه 1386 خورشيدي به منظور معرفی جایگاه تاریخی– فرهنگی مجموعه‌آثار جهانی نقش‌رستم، بررسی آسيب‌هاي ناشي از عبور خط آهن اصفهان- فارس و ارايه‌ي راه‌حلي براي رفع اين آسيب‌ها در دانشكده‌ي علوم پايه‌ي دانشگاه تهران برپا شد.

2- همايش، مراتب سپاس‌گزاري ژرف خود را از مراكز ياريگر، استادان ارجمندِ سخنران و دوستداران فرهنگ ايران ابراز مي‌نمايد.

3- همایش با توجه به اهمیت بی‌مانند مجموعه‌آثار جهانی نقش‌رستم - که بالغ بر 30 اثر باستانی است - هرگونه دخل و تصرف در عرصه و حریم آن را محکوم می‌کند. به‌ویژه با استناد به قانون و نظام‌نامه قانون عتیقات (1309) و ماده 127 مکرر قانون مجازات عمومی در تاریخ 1/12/1356 که به تصویب شورای فنی باستان‌شناسی کشور رسیده و پس از تایید وزارت فرهنگ و هنر سابق به شماره 956/56/9761/16/ رم، به مقامات مسئوول استان فارس ابلاغ شده، خواهان اجرای کامل و بی‌چون و چرای ضوابط حریم محوطه میراث جهانی تخت‌جمشید، نقش رستم و آثار تاریخی-فرهنگی واقع در آن در است. براساس این قانون هرگونه عملیات عمرانی درون محدوده حریم درجه 1 تخت‌جمشید ممنوع بوده و بنابراین خط راه آهن نمی‌تواند از هیچ کجای تنگه‌ی بین دو کوه نقش رستم و کوه مهر عبور نماید.

4- همایش با توجه به اين که در همين ‌ماه گذشته، نقش‌برجسته‌ي ایلامی تازه‌اي در كنار مجموعه‌آثار نقش‌رستم يافت شد و با توجه به اين‌كه پس از كاوش‌ها و پژوهش‌هاي ارنست هرتسفلد و اريخ اشميت كوشش جدي ديگري برای مطالعه¬ی اين مجموعه انجام نگرفته است، بررسی، پژوهش و مطالعات دامنه‌دار باستان‌شناسی، تاریخ هنر و معماری را در مورد آثار جهانی نقش‌رستم و مجموعه‌های وابسته به آن ضروری می‌داند و به‌ویژه بر این نکته تأکید می‌ورزد که از چشم‌انداز باستان‌شناختی هنوز نادانسته‌های زیادی درباره‌ي این محوطه‌ي جهانی وجود دارد. بر مبنای عکس‌ها و تصاویر هوایی قدیم و جدید، این مجموعه برج و بارویی داشته است که هنوز از چند و چون آن و از گستردگی آن اطلاعی در دست نیست...

5- همایش بر مستندنگاری هنر منحصر به فرد صخره‌ای تجلی‌یافته در نقش‌رستم، از طریق عکس‌برداری‌های دقیق و جزء‌نگر فتوگرامتری جهت حفظ خاطره‌ي فرهنگی این مجموعه‌ي جهانی تأکید می‌نماید. هم‌چنین در مورد وضع نابسامان حفاظتی این آثار – و آثار مشابه - هشدار می‌دهد. میزان صدمات و لطماتی که در دهه‌های اخیر بر پیکر این آثار وارد آمده، ضرورت به کار بستن تدابیری حفاظتی و مرمتی ویژه، فوری، هدفمند و روشمند را می‌طلبد.

6- همایش خواهان همکاری کامل مسئوولان ساخت راه آهن اصفهان- فارس با سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و بنیاد پژوهشی پارسه- پاسارگاد است. در این راه ارائه نقشه‌های مسیر راه آهن قدم نخست تلقی می‌شود.

7- همایش اصرار دارد تا هیاتی کارشناسی، متشکل از همه رشته‌های مرتبط، چون مهندسی عمران، زمین شناسی، باستانشناسی، حفاظت و مرمت، مردم شناسی، محیط زیست، متخصصان لرزه‌نگاری و غیره ضمن بررسی خطرات احتمالی مسیر عبور راه آهن اصفهان- فارس، برای دستیابی به بهترین مسیر با کمترین عوارض ممکن بار دیگر کل مسیر را از آباده تا شیراز مورد بررسی دقیق قرار دهند.

8- همايش، خواهان توجه جدي قواي سه‌گانه‌ي كشور به مسأله‌ي «تخريب» و «تحريف» يادگارهاي تاريخي، طبيعي و معنوي ايران‌ است. مشكلاتي كه براي آثار گران‌قدري چون دشت بهبهان، بیستون، آرامگاه فردوسي، کهن شهر ساسانی-اسلامی فیروزآباد، گنبد قابوس، ارگ/مسجد علیشاه تبريز، آثار و محوطه‌های باستانی دشت سوسن (خوزستان)، پارك‌هاي ملي خجير و سرخه‌حصار، درياچه‌ي اروميه،... هم‌چنان پابرجاست و تعللي كه در زمينه‌ي تكميل پرونده‌هاي ثبت جهاني ميراث معنوي ايران و دفاع از هويت ايراني دانشمندان گستره‌ي فرهنگي ايران هم‌چنان وجود دارد.

9- «ديده‌بان يادگارهاي فرهنگي ايران» با توجه به فاجعه‌ي زيست‌محيطي خشك شدن موقت درياچه‌ي بختگان و مرگ هزاران فلامينگو و در راه بودن فاجعه‌ي بزرگ‌تر نابودي هميشگي آن درياچه و كوچ پاييزي صدها هزار پرنده‌ي مهاجر كه در مسير خود و توقف در درياچه‌ي بختگان به همين سرنوشت دچار خواهند شد، ضرورت بازنگري پرونده‌ي ملي سد سيوند را يادآور شده و از مسؤولان مربوطه مي‌خواهد كه با تشكيل همايشي، لزوم ساخت سدهاي بزرگ مخزني را به معرض بحث كارشناسان بگذارند.

10- «ديده‌بان يادگارهاي فرهنگي ايران» حضور شماري از باستان‌شناسان را در اين نشست غنيمت دانسته از آنان دعوت مي‌كند تا با تشكيل انجمني مستقل و حرفه‌اي ضمن كمك به گسترش فرهنگ و آگاهي درباره‌ي ميراث فرهنگي، سازمان ميراث فرهنگي و صنايع دستي و گردشگري را با نقدهاي خود اعتلا دهند.

همايش آسيبهاي عبور قطار از کنار نقش رستم برگزار شد – 20/6/1386

در اين همايش آقاي دکتر کاميار عبدي، باستان‌شناس و عضو هيات علمي دانشگاه دورت‌موند، با ارزيابي آثار مخرب گذر راه آهن از محوطه باستاني نقش رستم گفت: نطفه‌ي برخي از مهم‌ترين رويدادهاي تاريخ باستان ايران مانند رويدادهاي تاريخي دوره‌ي ايلامي، تاسيس حکومت هخامنشي، تثبيت آن و بر روي بر روي کار آمدن ساسانيان در مربعي 5 در 5 کيلومتري در فارس رخ داده است كه قرار است قطار دقيقاً از ميان آن بگذرد.

وي گذر راه آهن از ميان نقش رستم را دهن‌کجي، غرض‌ورزي و ناآگاهي مسؤولان ساخت اين پروژه به تاريخ ايران برشمرد.

ادامه نوشته

اهمیت نقش رستم

رضا نيك‌پور

دیده‌بان یادگارهای فرهنگی ایران (شاخه‌ي یادمان)

چندی است در محافل علمی و رسانه‌ها، خبر از عبور ریل راه آهن در چند صد متری آثار نقش رستم می رسد. بی گمان باید پنداشت این حرکت شتابزده نتیجه پی نبردن به ارزش این مجموعه باستانی و تا ریخی است. چراکه کدام مسئول و مقام ایرانی آگاهانه می تواند چنین تصمیم و دستوری را بدون در نظر گرفتن عوارض عبور قطار از نزدیکی این آثار کم نظیر ابلاغ نماید. لذا ضروری به نظرمی رسد تا با معرفی اجمالی نقش رستم این ابهام از بین برده شود و در جهت اجرای توسعه ای پایدار که در آن نقش فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم مهم انگاشته شود تلاشی صورت دهیم. امید آن که با در نظر گرفتن این شناخت و تعامل بین میراث فرهنگی با دیگر دستگاه های اجرایی کشور، تصمیمی شایسته ایران و ایرانی گرفته شود.

ادامه نوشته

نگاهي به آثار موجود در تنگه نقش رستم

در ميان کوههاي مهر و نقشرستم، آثار باستاني بسيار مهمي وجود دارد:

در شمال شرق اين تنگه و در شمال روستاي حاجيآباد، غار حاجي آباد واقع شده است که پنج قاب سنگي بر ديواره‌ي آن حکاکي شده است. اين قابها به منظور نوشتن شرح شکار شاپور اول ساساني ايجاد شده بود. به دليلي که روشن نيست تنها دو قاب از آنها داراي نوشته بوده و سه قاب ديگر خالي است. اما نوشته ­هاي اين دو قاب بسيار مهم است و در آن شاپور ساساني شرحي از شکار را در حضور درباريان، کشوريان و لشگريان باز گفته است. اين نوشته به دو خط پهلوي اشکاني و پهلوي ساساني است.

  و در شرق اين تنگه، بقاياي شهر باستاني استخر قرار دارد. اين شهر با گستره­ اي بالغ بر 90 هکتار داراي آثار بسيار مهمي از دوره‌ي هخامنشي، اشکاني، ساساني و اسلامي است. همچنين بايد در نظر داشت که شهر استخر خاستگاه سلسله‌ي ساساني بوده و ساسان، نياي بزرگ ساسانيان، موبد معبد آناهيتاي استخر بوده است.
ادامه نوشته